بهمن

وبلاگ تخصصی در انسان شناسی و جامعه شناسی

بهمن

وبلاگ تخصصی در انسان شناسی و جامعه شناسی

بازهم در انتظار ماه رجبی دیگر.........فرصتی مهم.

"یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُکَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیکَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُکَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ ."

پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «خداى متعال در آسمان هفتم فرشته اى را قرار داده است که «داعى » گفته مى شود. هنگامى که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح مى گوید: خوشا بحال تسبیح کنندگان خدا، خوشا بحال فرمانبرداران خدا. خداى متعال مى فرماید: همنشین کسى هستم که با من همنشینى کند، فرمانبردار کسى هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم . ماه ماه من بنده بنده من و رحمت رحمت من است . هر کسى در این ماه من را بخواند او را اجابت مى کنم و هرکس از من بخواهد به او مى دهم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت مى کنم . این ماه را رشته اى بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد به من مى رسد.»

افسوس از کوتاهى ما در طاعت خدا! کجایند شکرگزاران ! کجایند تلاشگران ! آیا عاقلان توان فهم حق این نداى آسمانى را دارند! چرا جوابى نمى شنوم ! کجایند عارفانى که مى دانند کسى توان شکر این نعمت را ندارد! کجایند کسانى که اقرار به کوتاهى و عجز دارند که در جواب این منادى آسمانى بگویند: اجابت کرده و یاریت مى کنیم درود و سلام بر تو اى منادى خداى زیبا و جلیل ، شاه شاهان ، مهربانترین مهربانان ، خداى بردبار و کریم ، رفیق دلسوز، صاحب عفو بزرگ ، تبدیل کننده بدیهاى انسان به خوبیها، اینان بندگانى گناهکار و طغیانگر، پست و اسیر شهوتها و غفلتها مى باشند! اى فرستاده بزرگ خدا مردگان بظاهر زنده را صدا مى کنى کسانى که قلبهایشان مرده و عقلهایشان جدا و روحهایشان فاسده شده ! چرا مردگان را صدا مى زنى ! کسانى که صداى تو سودى به آنان نمى رساند مگر اینکه با نداى تو قلبها زنده شده ، عقلها بازگشته و روحها بیدار شود و درباره ارزش و بهاى گران این نداى آسمانى و بزرگى پروردگار و پستى نفس و سختى آزمایش و بدى حال خود بیندیشند. آنان شایسته راندن و دور نمودن و لعنت و عذاب هستند؛ ولى وسعت رحمت پروردگار باعث این دعوت بزرگ شده است ، آن هم با این زبان و بیان لطیفى که بالاتر از تصور انسان و خواسته و آرزوى او است . اکنون با واسطه قرار دادن این نداى آسمانى و لطف بزرگ از خدا مى خواهیم ما را موفق به اجابت این دعوت و کرامت بزرگ بدارد.
اى وعده دهنده سعادت ! با خوش آمدگوئى و کمال میل و جانفشانى نداى تو را اجابت مى کنیم زیرا ما را به تسبیح کردن مالک کریم خود توجه دادى و ما را ترغیب به اطاعت از مولاى مهربان خود کردى و ما را به کرامت پروردگار رساندى . اى منادى ! زبان حال افراد پست پاسخت مى دهند که ما را بهره مند ساخته و بزرگ داشتى و دعوت به بزرگترین سعادتها نمودى . پستى و فساد و کوچکى ما کجا و تسبیح و تمجید خدایمان کجا! خاک کجا و خداى خدایان کجا! آلوده به پلیدیها کجا و مجلس پاکان کجا! و اسیر در زنجیر کجا و منزل آزادگان کجا؟ ولى لطف پروردگار باعث شده تا به ما اجازه تسبیح خود را بدهد. و حکمت او ما را مشرف به این تکلیف کرده است . چه رسوایى بزرگى اگر بعد از این بخشش بزرگ در تسبیح او کوتاهى و در فرمانبردارى او سستى کنیم ! چه آقاى کریمى و چه بنده هاى پستى ، چه خداى بردبار و چه بندگان کم عقلى !
با گوش دل شنیدیم آنچه را از پروردگار به ما رساندى که «من همنشین کسى هستم که با من همنشینى کند» در حالى که بزرگى این ابلاغ هر زبانى را در عالم امکان و در تکلیف جواب آن ، لال کرده و عاقلان از زیبایى این کرامت متحیر شدند. اگر هر کدام از مشرف شدگان به این خطاب داراى بدن تمام جهانیان و روحهاى تمام صاحبان روح بودند و تمام آن را در جواب و براى بزرگداشت این خطاب فدا مى کردند، چیزى از حقوق آنرا ادا نکرده و شکر حتى جزیى از آن را نمى توانستند بجا آورند. پس چرا انسان بیکاره پست از اجابت این دعوت غفلت مى کند و در استفاده از این منزلت و مقام بزرگ کوتاهى مى کند و به این هم بسنده ننموده و بجاى تمجید و تسبیح خدا، کسى را تمجید مى کند که تمجیدش مستوجب آتش بوده ، و به جاى همراهى با فرشته هاى نزدیک خدا و پیامبران ، در مجلسى که پروردگار جهانیان حضور دارد، به قرین شدن با جن ها و شیطان ها در میان طبقات جهنم راضى مى شود.
عجیب تر از این دیده اى ! دیده اى که خالق مخلوق را براى همنشین خود بخواند ولى مخلوق اجابت نکند و در حالى که آقا مناجات بنده و انس او را دوست دارد، بنده از قبول عنایت او خوددارى کند! پس با تاءسف و اعتراف به غفلتهاى خود و با ناچارى جواب مى گوییم : بله ، اى پروردگار و آقا و اى مالک و مولا! اگر توفیق تو نصیب ما شده و در این دعوت عنایت تو شامل حال ما شود و با این دعوت ما را به کرامت برسانى - چنانچه از کرم تو جز این انتظار نمى رود و از کمال و بخشش تو جز این انتظارى نیست - چه سعادت بزرگى که در این صورت به بالاتر از آرزوى خود مى رسیم . ولى واى بر ما اگر جز این باشد! در این حالت چه کنیم با این تیره روزى و مجازات دورى از رحمت حق ! پس مى گوییم : و هیچ خدایى جز تو نیست . تو را تسبیح و تمجید مى کنیم . ماییم ستمگران . خدایا به خود ستم کردیم و اگر ما را نبخشى و به ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود. بلکه بناچارى بیشتر جسارت کرده ، ذلت و پستى خود را آشکار نموده ، با قسمهاى بزرگى نیز آنرا تاءکید کرده و عرض ‍ مى کنیم : قسم به عزت و جلالت اى پروردگار ما! حتما از دستورات تو سرپیچى ، خود را هلاک کرده و بر تو مى شوریم و فاسد مى شویم ، اگر با توفیق خود ما را نگهدارى نکنى و با عنایت خود بر ما خوبى نکنى . زیرا توان و نیرویى نیست مگر با یارى تو.
پس از این با توفیق تو بیشتر گفته و با یارى تو در خواستن خود پافشارى مى کنیم و به جناب قدس تو که نه ، بلکه به حضرت رحمت و لطفت بخاطر جلب عطوفت آقاى خود و نازل شدن رحمت پروردگار خود عرضه مى داریم : اى کریمترین کریمان ! و اى بخشنده ترین بخشندگان ! اى کسى که خود را لطف نامیده است ! اى منادى ما را در این ماه بزرگ به کرم تو دعوت و به لطف و رحمتت اشاره و بزرگوارى و بزرگداشت تو را براى ما گفت (ماه ماه من است و بنده بنده من و رحمت رحمت من )
  بنابراین با این دعوت ما میهمانان دعوت شده تو و درماندگان درگاهت گردیدیم .
و تو کسى هستى که دوست ندارى میهماندار از میهمان خود پذیرایى نکند؛ گر چه میهمان بر اثر عدم پذیرایى از بین نرود و میهماندار از کسانى باشد که پذیرایى دارایى او را کم کند. و اگر از ما پذیرایى نکنى ، در پناه تو گرسنه مانده و از بین مى رویم در حالى که پذیرایى و احسان دارائیت را بیشتر مى کند. اى کسى که نیکوکارى چیزى از او کم نکرده و محروم نمودن چیزى به او اضافه نمى کند! ما را بخاطر بدیمان مجازات مکن . کسى هستى که بهاى بیشترى به من دادى و به کسانى که مهمان نبوده ولى مضطر باشند، وعده اجابت دادى و در کتابت وعده برطرف کردن گرفتارى آنان را دادى و اکنون اى پروردگار! ما محتاج بخشایش تو و نجات از مجازات دردناکت مى باشیم و هیچ نیاز و اضطرارى بالاتر از این اضطرار نیست . پس کجاست اجابت و برطرف کردن گرفتارى ! اى بخشاینده ! دست ما را بگیر و از ورطه هلاک شدگان و سقوط زیانکاران نجات ده . و چنانچه ماه ، ماه تو، بنده ، بنده تو و رحمت رحمت تو است ، دست زدن و گرفتن طناب نجات تو نیز تنها با توفیقى از جانب تو میسر است . زیرا تمام خیرها از تو بوده و در غیر تو یافت نمى شود. از کجا به خیر برسیم در حالى که خیرى یافت نمى شود مگر از ناحیه تو و چگونه نجات پیدا کنیم در حالى که کسى نمى تواند نجات یابد مگر با کمک تو.

اى کریم ! اگر عدل تو ما را اجابت نموده ولى ترازوى حکمتت ما را رد کند و بگوید: فضل و بخشش بر شما خلاف حکمت و موفق نمودن شما خلاف عدالت در قضاوت است زیرا سزاوار فضل و بخشش نبوده و خوبى به شما کار درستى نیست به خاطر اینکه گناهان روى شما را سیاه و غفلت از یاد من قلوب شما را تیره و دوستى دنیا نفس و عقل شما را مریض کرده و رحمت من گرچه شامل هر چیزى هست ولى مگر سخنم را در کتابم نشنیدید که : رحمتم را براى متقین قرار مى دهم ( فساءکتبها للذین یتقون).  و من گرچه ارحم الراحمین و بخشنده مهربانى هستم ولى مجازاتم نیز سخت و شدید است و اگر حکمتم در میان آفریدگانم نبود که اهل عدل و فضل را از دیگران جدا نمایم در کجا زیبایى و بزرگى من به روشنى آشکار مى شد، ما نیز در جواب قضاوت حکمتت با آموزش و یارى تو مى گوییم : شکى نیست که سزاوار فضل و بخشایش تو نیستم اما اى کریم اگر سزاوار فضل بودن شرط بهره مندى از فضل تو بود هیچگاه فضل تو در جهان آشکار نمى شد. زیرا غیر تو بجز از جانب تو نه خیرى دارد و نه سزاوار چیزى است سزاوارى فضل تو نیز فضلى است از جانب تو و امکان ندارد فضل از سزاوار فضل بودن بوجود آید. و در مورد سیاهى چهره و تیرگى قلبهایمان نیز به همین صورت جواب مى دهیم زیرا تمامى نورها در تو و از جانب تو است . بنابراین اگر ما را نورانى نکنى چگونه نورانى شویم و اگر ذره اى از نور و روشنى خود را به ما عنایت فرمایى و ما را با دادن ذره اى از زندگى خود، بزرگ بدارى ما را زندگى و شفا داده و کامل و نورانى خواهى نمود. و آیه قرآن (رحمت خود را براى متقین قرار مى دهم ) ( اعراف ، آیه 156) . نیز با امیدوارى و آرزوها و دعاى ما منافاتى ندارد. زیرا ما نیز توقع داریم از فضل خود به ما تقوى عنایت فرمایى . چنانچه به متقین عطا فرمودى و سپس رحمتت را نصیب ما سازى . وانگهى این فرمایش تو فقط تصریح مى کند که رحمت خود را براى افراد باتقوا قرار داده اى و نفرموده اى که غیر آنها را از رحمت خود بهره مند نمى سازى . و در جواب اینکه اگر اهل فضل و عدل را از دیگران جدا نکنم ، زیبایى و بزرگیم در کجا بروشنى جلوه مى کنند، مى گوییم براى آشکار شدن بزرگى ، عدل و مجازات تو کافى است ستیزه گران و کسانى را که از روى تکبر تو را عبادت نمى کنند، مجازات نمایى و با عدلت با آنان رفتار نمایى تا بزرگى و عدل تو بخوبى آشکار شود، و غیر از من افرادى دارى که آنان را مجازات نمایى ولى من کسى را بجز تو ندارم که به من رحم کند. اقرار کنندگان به آنچه مى خواهى و گدایان و دعا کنندگان و امیدواران و اهل ترس و حیاى از تو کجا و آشکار شدن بزرگیت کجا؟ بخصوص که ، اگر چه گناهکاریم ولى به اولیا و دوستان فرمانبردارت متوسل مى شویم و رویمان گرچه سیاه است ولى با روى پاک دوستان پاکت که نزد تو درخشان است به تو توجه مى کنیم و دلهاى ما گر چه تاریک است ولى از نور بندگان عارف به تو، روشنى مى گیریم . و اگر دوستى دنیا دلهاى ما را مریض و عقلهاى ما را نابود کرده ، ولى محبت اولیاى تو آن را زنده کرده و اگر فضل تو در بندگان چنگ زننده به دستگیره فضل و دامن کرمت آشکار مى شود، چه اشکالى دارد که فضل آنان نیز در اهل ولایت آنان که به دستگیره محبت آنان چنگ زده اند، ظاهر شود.

و اگر عدل تو در مورد ثبوت ولایت آنان ، با ما بحث کند، گر چه معلوم نیست ولایت آنان در ما باشد، ولى شکى نیست که دشمنان تو و دشمنان آنها فقط به خاطر ولایت آنان با ما دشمنى مى کنند. و مدت زیادى به خاطر اولیاى تو ما را آزار دادند. و همین مقدار کافى است که به دامن عفو و دستگیره فضل و کرمت و رشته اولیایت چنگ زنیم .
بنابراین بخاطر فضل و کرمت و بخاطر مقام اولیایت ، محمد و آل او، صلواتى بى پایان بر آنان فرست ؛ صلواتى که با آن گناهان ما را آمرزیده عیبهاى ما را اصلاح و عقل و نور ما را با آن کامل کنى و خود و آنان را به ما بشناسانى و ما را به خودت و آنان نزدیک نمایى و مقام ما را در همنشینى با آنان نزد خود بالا ببرى ؛ و با این صلوات از ما خشنود شده آنچنانکه هیچگاه از ما خشمگین نشوى تا در حالى که از تو راضى بوده و تو نیز از ما راضى باشى بر تو وارد شویم ؛ و ما را به آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) ملحق نمایى همراه با شیعیان نزدیک و اولیاى گذشته آنان در جایگاه راستى نزد پادشاه توانا - که در آنجا از نعمتها بهره مندند - و بر محمد و آل پاک او صلوات فرست که هر چه خدا خواهد، همان است و قدرتى جز او نیست .
از دیگر مراقبتها در این ماه این است که سالک معنى ماه حرام را بداند تا مواظب تمام کارها و حالتها و حتى امورى که وارد قلبش مى شود باشد. و بداند که سه ماه رجب ، شعبان و رمضان ماه عبادت است . بنابراین سزاوار است طالبان علم در آن ماهها عبادت را مقدم بر تحصیل علم نمایند؛ گر چه تحصیل علم نیز از برترین عبادتهاست .

محمود قاسمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">