بهمن

وبلاگ تخصصی در انسان شناسی و جامعه شناسی

بهمن

وبلاگ تخصصی در انسان شناسی و جامعه شناسی

~~مفهوم سبک زندگی به نسبت رویکردهایی که بدان پرداخته می شود، تعاریف متفاوتی دارد. سبک زندگی به معنی اصول و الگوهای حاکم بر رفتار فردی و خانوادگی در درون خانواده و اجتماع می‌باشد. به عبارت دیگر ما در رفتارهایمان در مورد زندگی خودمان، خانوده‌مان و یا اجتماعمان از چه ارزش¬ها و الگوهایی تبعیت می‌کنیم. این اصول و الگوها می‌توانند بخش حقیقی یک تمدن را تشکیل دهند. تغییر در این الگوها و اصول است که رفتار اقتصادی مردم را تغییر می‌دهد و نوع تحلیل ها درباره عوامل مختلف اقتصادی و اجتماعی نیز تغییر می‌کند. سبک زندگی را نتیجه انتخاب و امکان های متعدد پیش رو می¬توان دانست. به همین خاطر مفاهیمی همچون سبک زندگی، اوقات فراغت و مصرف در تمدن مدرن وارد ادبیات اقتصادی و اجتماعی می¬شوند.
شرط تحقق سبک زندگی، انتخاب است و به دلیل عدم وجود این شرط در جوامع سنتی این مفاهیم نیز در این جوامع مطرح نشده اند. مجموعه فرصتها و امکاناتی که تمدن جدید برای انسان جدید ایجاد کرده است، مفهوم سبک زندگی را در جامعه مدرن مطرح می¬کند. بیشترین تاکید در بحث سبک زندگی، متوجه مصرف است، چه مصرف کالاهای فرهنگی و یا اقتصادی، مصرف و الگوی مصرف یعنی شناسایی سه مؤلفه است، اول سطح مصرف، دوم، ترکیب کالاهای مصرفی و مؤلفه سوم نحوه مصرف است. که ابتناء سبک زندگی بر مصرف در فرهنگ غنی اسلامی معنای خود را از دست می¬دهد، بنابر این در فرهنگ اسلامی تعریفی خاص از سبک زندگی ارائه می گردد.
بخشی از تعاریف سبک زندگی فقط به رفتار محدود می کند و ارزش¬ها و نگرش¬ها را بیرون از دایره این مفهوم قرار می دهد. تعاریف دسته اول، تعاریفی هستند که بر الگوی مصرف تکیه می¬کند و دسته دوم تعاریفی که مبتنی بر سامان کلی زندگی هستند. بنابر این در بخش دیگری از تعاریف، ارزش¬ها و نگرش¬ها را نیز جزئی از سبک زندگی معرفی می کند. مفهوم سبک زندگی در برخی از تعاریف به معنای انطباق دادن یک رهیافت سبک داده شده، در زندگی است. سبکی شدن زندگی با شکل گیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک دارد. بنابر این می توان شناخت لازم در مورد فرهنگ یک جامعه را از طریق شناخت سبک زندگی آن جامعه به دست آورد. به این معنی که باید نسبت به اشکال سبک داده شده ی زندگی مردم در آن جامعه، شناخت پیدا کرد مثلا موسیقی، تلویزیون، آگهی ها همه و همه تصور ها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم می کنند. اما این تصویرها اجازه می دهد که مردم فکر کنند و تصور کنند، هرچیزی که آنها را ارضا می کند را سازمان داده و بسازند.
سبک های زندگی مجموعه ای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوه های رفتار، حالت ها و سلیقه ها، در هر چیزی، از موسیقی گرفته تا هنر و تلویزیون و سبک دادن به باغچه (گل کاری) و دکوراسیون و فرش کردن خانه و... را در بر می گیرد. در بیشتر مواقع عناصر یک سبک زندگی به شکلی جمع می شوند و شماری از افراد در یک نوع سبک زندگی اشتراکاتی پیدا می کنند. به عبارت دیگر، گروه های اجتماعی اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده، یک سبک خاص را تشکیل می دهند.
 در تعاریف دیگر سبک زندگی را عینی ترین وجه زندگی معرفی می توان نمود که مبتنی بر انتخابات صورت می گیرد و ما به عنوان یک فرد مختار فرصت انتخاب داریم. سبک زندگی به نوعی، از گذشته مشخص شده و افراد از زمان تولد در یک کانال مشخص مسیری را طی می کنند. در اجتماعات سنتی گذشته افراد وقتی به دنیا می آمدند، این آداب و رسوم و فشارهای آیین های سنتی آنها بود که چگونه پوشیدن و خوردن و ارتباط برقرار کردن را به آنها می آموخت. سبک زندگی از آن جایی که مربوط به جامعه مدرن می شود به انسان فرصت انتخاب می دهد. یعنی از زمانی که ما فرصت انتخاب پیدا کردیم مسئله سبک زندگی هم مطرح می شود.
از یک نگاه رفتارگرایانه، بعضی معتقدند که سبک زندگی عینیت و تبلور موقعیت افراد است و آنچه که ما در اندیشه خود می پرورانیم مبنی بر این که چگونه باشیم را عینیت می بخشد، بنابراین عرصه های مختلفی را در زندگی شامل می شود، رفتارهای کوچکتری نظیر رفتارهای بهداشتی نیز بیانگر سبک زندگی معرفی می شوند. بررسی سبک زندگی اساسا  با بررسی مسائل و مشکلات مصرف شروع شد و حتی نوع تغذیه افراد را نیز در برمی گرفته است، در حالی که امروز به مجموعه ای از رفتارهای فرد اطلاق می شود. حیطه بررسی سبک زندگی را به دلیل ارتباط تنگاتنگ با ارزش ها، نگرش ها و آرزوها، گسترش داده و از منظر وسیع تری مورد بررسی قرار می گیرد. مفهوم سبک زندگی از جمله مفاهیم علوم اجتماعی و علم جامعه شناسی و مردم شناسی است که اخیراً و در دهه اخیر بسیار مورد توجه عالمان علوم اجتماعی و مدیران فرهنگی قرار گرفته است . سبک زندگی معنایی است که از به هم تنیدگی و پیوند و نظام وارگی و شبکه ای بودن عوامل متعددی که در شیوه های زندگی یا اقلیمهای زیستن تأثیر می گذارند، به وجود آمده است. تقریباً در اکثر تعریف های سبک زندگی می توان دو مفهوم را یافت که در تعریف سبک زندگی در نظر گرفته شده است؛ و در واقع هر دو مفهوم هم، به واژه «سبک» باز می گردد: اول، مفهوم وحدت و جامعیت و دوم، مفهوم تمایز و تفارق. به این معنی که سبک زندگی حاکی از مجموعه عوامل و عناصری است که کم و بیش به طور نظام مند با هم ارتباط داشته و یک شاکله کلی فرهنگی و اجتماعی را پدید می آورند. همین پیوستگی، اتحاد و نظام مندی این کُل را از کُل های دیگر متمایز می کند. و به همین دلیل است که امروز از دو مدل و الگوی متمایز و متفاوت سبک زندگی اسلامی و غربی سخن می گوییم. اما آن چه در تعریف های سبک زندگی، جلوه گر می شود آن است که این تعریف قرابت بسیاری با مفهوم هویت پیدا می کند اما با این تفاوت که علاوه بر هویت، مناسبات و رفتارهای عینی و واقعی زندگی را نیز شامل می شود و می توان مثالها و مصداقهایی از زندگی واقعی را شاهد آورد.
هیچ گونه توافقی، اعم از تجربی و مفهومی، دربارۀ منشا سبک زندگی در دست نیست. معمولاً، سبک زندگی الگویی دارد که مشخص کنندۀ روابطی است که فرد در زندگی خود میان ارزش ها و نگرش ها و رفتارها برقرار می کند. این ارزش ها نیز شامل موضوعاتی چون ارزش شناسی و زیباشناسیِ دینی است. غالب جوامع بشری هنجارها و ارزش های خود را به افرادشان ارائه می کنند و افراد جامعه در حفظ آن فرهنگ و ارزش ها می کوشند. چنین ظرفیتی سبک زندگی است.
سبک زندگی را برخی همان مفهومی است که تحت عنوان دین می‏شناسیم یا در زبان فارسی به آن آیین می‎گوییم. کسی که مومن است قطعاً اولین نکته‏ای را که بعد از تنظیم اعتقادات و باورهایش به کار می‎گیرد این است که شیوه زندگی خودش را بایستی به آن صورتی تنظیم بکند که خداوند مایل است و خداوند آن را مشخص کرده است.به همین دلیل است که یکی از اولین نشانه‏های مومن پس از اقرار زبانی و پایبندی به اعتقادات بحث رفتارهایی است که می‏بایست در زندگی انجام دهد. به همین دلیل سبک زندگی به هیچ وجه نمی‎تواند جدای از باورها باشد.اگر کسی باورهایش با سبک زندگی‏اش یکی نباشد یا باید در باورهایش شک کرد یا اینکه دچار نفاق و دورویی است، زیرا سبک زندگی به هیچ وجه نمی‎تواند جدا از باورها باشد.
دین یکی از پارامترهای تاثیرگذار و ارزشمند در سبک زندگی به ویژه سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی است و در هر کجا که شکل بگیرد می تواند به کمک فرهنگ و آداب و رسوم بیاید. سبک زندگی شامل چگونگی لباس پوشیدن، غذاخوردن، آداب و رسوم اجتماعی و مناسبات و روابط انسانی ماست. اینها اجزای سبک زندگی هستند که بخشی از یک فرهنگ هستند که درچارچوب یک نظام ناخودآگاه جهان بینی و ایدئولوژی ما تعریف می‎شوند.اینکه در انتخاب این اجزا چه چیزی برگزینیم از یک نظام هنجاری نشات می‎‏گیرد که البته بخشی از سبک زندگی ماست و نظام هنجاری یعنی جهان بینی و ایدئولوژی و این دو چیزی جز دین نیستند.
درباره سبک زندگی تعاریف مختلفی وجود دارد و علت نیز این است، افرادی که درباره سبک زندگی پژوهش کرده‌اند، دارای حوزه‌های تخصصی متفاوتی هستند و به تبع نظرات مختلفی نیز ارائه می‌دهند. امروزه مشاهده می‌شود که جامعه شناسان، روان شناسان و متخصصان دین و اقتصاد در این زمینه پژوهش و نظریه پردازی کرده‌اند اما به تازگی موضوع سبک زندگی بسیار مورد اهمیت قرار گرفته و جامعه شناسان به صورت روشی بر این مفهوم کار کرده‌اند. یک تعریف مشترک درباره سبک زندگی: «نحوه تعامل و برخورد افراد با زندگی روزمره» است.
سبک زندگی در روان شناسی، ابتدا توسط آلفرد آدلر و پیروانش مطرح شد. آدلر بر سبک زندگی مفهوم خلاف بسیاری از روان شناسان، علاوه بر نگاه توصیفی، نگاهی ارزشی و تجویزی داشت. آنچه رویکرد آدلر به روانشناسی، با آنچه ما آن را رویکرد اسلامی به روانشناسی می نامیم، چند مشابهت دارد؛ بعضی از مشابهت ها عبارتند از: 1. توجه به ارزش ها ؛ 2. کل نگری؛ 3. غایت گرایی؛ 4. جهت یابی فردی؛ 5. خود خلاق؛ 6.کارکردهای سبک زندگی و... اما در اسلام و سبک زندگی آن، تفاوت ها و برتری هایی نیز وجود دارد. مثل :1. جایگاه اراده در شکل گیری سبک زندگی؛ 2.کیفیت عمل کردن به سبک زندگی و...  (کجباف و دیگران، 1390،‌ 62)
عبارت سبک زندگی در بین فرهنگ غربی و اسلامی صرفا یک اشتراک لفظی است و مفهوم ماهوی و چیستی آن که منتزع از نوع نگاه و تعریف هر فرهنگ از آن است که کاملا متفاوت از  همدیگر است.
چند نمونه از تعاریف ارائه شده در غرب در موضوع سبک زندگی عبارتند از:
چَینی در این باره می گوید: سبک های زندگی الگوهایی از کنش اند که افراد را از یکدیگر متمایز کرده، ‌کمک می کنند تا آنچه مردم انجام می دهند و چرایی و معنای آن را که برای آنها و دیگران دارد،‌ درک شود. با این که سبک های زندگی بخشی از زندگی اجتماعی روزمره نوین هستند و به صور فرهنگی وابسته اند، ‌اما هر یک سبک و منش و راهی برای استفاده از کالاها، ‌مکان ها و زمان های خاصند که اگر چه از مشخصات یک گروه محسوب می شوند، ‌اما کل تجربه اجتماعی آنها نیست. سبک های زندگی مجموعه ای از اعمال ونگرش هاست که در متن و زمینه های خاص قابل درکند.
گیدنز نیز سبک زندگی را به مجموعه ای از رفتارها تعبیر کرده که فرد آن ها را به کار می گیرد تا نه فقط نیازهای خود را برآورده، بلکه روایت خاصی را که وی برای هویت شخصی خود برگزیده،‌ در برابر دیگران نیز مجسم سازد.
 از نگاه بوردیو سبک زندگی شامل اعمال طبقه بندی شده و طبقه بندی کننده فرد در عرصه هایی چون تقسیم ساعات شبانه روز، ‌نوع تفریحات و ورزش،‌ شیوه های معاشرت،‌ اثاثیه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن است. در واقع عینیت یافته و تجسم یافته ترجیحات افراد است. سبک های زندگی، شیوه های مصرف عاملان اجتماعی ای است که دارای رتبه بندی های مختلفی از جهت شأن و مشروعیت اجتماعی اند. این شیوه های مصرفی،‌ بازتاب نظام اجتماعی سلسله مراتبی است؛‌ اما چنان که بوردیو در کتاب تمایز بر حسب منطق دیالکتیکی نشان می دهد،‌ مصرف صرفا راهی برای نشان دادن تمایزات نیست، ‌بلکه خود راهی برای ایجاد تمایز است.
چنانکه در تعاریف ارائه شده مشاهده می شود،‌تعاریف نوعا به دو دسته تقسیم می شوند: تعاریفی که تاکیدشان صرفا بر روی واژه مصرف است وتعاریفی که علاوه بر مصرف بر روی رفتار نیز تاکید دارند. (ولی زاده، 1392، 33 و 34)
سبک زندگی به معنای شیوه رفتاری فرد یا گروه در الگوهای متفاوت زندگی است و سبک زندگی گروهی و جمعی به معنای وفاداری عمومی و همگانی افراد به مجوعه ای از شیوه ها،‌ عادت، ‌سلیقه ها،‌ علایق و تنفرهاست که این مجموعه رتفارها نمادی از نگرش ها، ‌هنجارها و باوری های جمعی و نظام مند در میان افراد جامعه است و افراد یک جامعه را از افراد دیگر جوامع متمایز می کند؛ رفتارهایی که در میان توده مردم نهادینه شده است و به صورت یک سنت و شیوه رفتاری در میان اعضای جامعه حضور دارد. منظور از سبک زندگی مجموعه الگوهای انسان در اعمال، ‌احساسات، ‌عواطف و افکار است؛ الگوی افراد در اموری هم چون لباس، ‌غذا، ‌تفریحات، ‌روابط با یکدیگر،‌ طلاق و ازدواج،‌ معیشت و کسب و کار،‌ مسکن، ‌معماری و شهرسازی،‌ هنر و ادبیات و امثال آن ها. در واقع سبک زندگی رفتار فرد یا جامعه را از افراد یا جوامع دیگر متمایز می سازد و بیانگر شیوه های گوناگون فرهنگی است. (موسوی گیلانی،‌1392، 124)
سبک زندگی از ترکیب دو واژه سبک و زندگی تشکیل شده است، معنای لغوی واژه زندگی روشن است، اما در تعریف واژه سبک در لغت نامه ها معانی گوناگونی درج شده است، که البته ریشه در کاربرد آن در علوم مختلف دارد. امروزه در زبان انگلیسی به معنی نوع،روش، سبک اثاثیه است(لغتنامه امریکن هریتیج،2004)، شکل دادن یا طراحی چیزی است تا به نظر جالب و جذاب آید، کیفیت برتر در ظاهر، طراحی یا رفتار(لغت نامه کمبریج،2004) تطابق با معیار شناخته شده، شیوه ای که برازنده و مناسب پنداشته می شود، خصوصا در رفتار اجتماعی؛ زیبایی، ظرافت یا سهولت، شیوه یا تکنیک(لغت نامه وبستر،2004) نحوه عرضه، خصوصا در موسیقی یا یکی از هنرهای زیبا...ترکیب طرح های مشخص ادبی یا فرضیه های هنری(لغت نامه وبستر98-1996) اشکال مختلف هنرها ، شکل متمایز و قابل شناسائی در یک رشته هنری، استعداد و قوه تشخیص قوه برانگیزاننده در مسیری که چیزی انجام می شودخصوصا ویژگی ای که تمایل قابل اطمینانی را به ارائه مهارت یا سلیقه زیبا عرضه می کند(لغت نامه ام. اس.ان انکارتا،2004) شیوه مشخص  تعبیر(در نوشتار یا سخنرانی)؛ شیوه یا تکنیک خاص که توسط آن چیزی انجام، خلق یا اجرا می شود.(لغت نامه وبستر 2004) شیوه ای که در آن چیزی گفته یا نوشته می شود مثل سبک سخنرانی یا نوشتن(لغت نامه امریکن هریتیج،2000) و طریقه نوشتار و یا گفتار(که در مقابل محتوا قرار دارد)، طریقه انجام چیزی به خصوص زمانی که ویژگی یک هنرمند یا دوره هنری باشد.(لغت نامه آکسفورد،1987) معنای لغوی دیگری که می توان برای آن مطرح نمود، شیوه و روش انجام چیزی خصوصا شیوه ای که برای فرد، گروهی از مردم، مکان یا دوره ای، نوعی باشد.(لغت نامه کمبریج،2004)اجرا یا انجام اموری که تمایز دهنده فرد یا گروه یا سطح خاصی باشد(لغت نامه وبستر،1996) نوع تصور فردیتی که در افعال و سلیقه های شخص ارائه می شود.(لغت نامه امریکن هریتیج،2000) شیوه بیان چیزی( در زبان یا هنر و..)که مشخصه فرد خاصیا گروه خاص یا مردم خاص یا دوره ای خاص است؛ سلیقه و زیبایی متمایز، سلیقه عمومی در زمان خاص است(لغت نامه پرینستون،2003)، طرز نگرش خاص فردی و سلیقه که بیانگر و ممیز راه زندگی است.(لغتنامه وبستر،2004)شیوه انجام چیزی، خصوصا راهی که نشان دهنده تاکید بر طرز نگرش خاص یا مشخصه دوره معینی باشد.(لغت نامه ام. اس. ان انکارتا،2004) و شیوه یا عادت متمایز رفتاری یا حرکت فرد (لغت نامه وبستر،2004) و در معنائی دیگر آن را مد، خصوصا در پوشیدن(لغت نامه کمبریج،2004،لغت نامه آکسفورد،1987) مد روز رایج(لغت نامه وبستر98-1996)برتری مد گونه ، شیک ، مد زودکذر، هوس و میل مفرط،عادت و مرسوم(لغت نامه وبستر2000)، و تجمل، زیاده روی یا ولخرجی(لغت نامه ام. اس. ان انکارتا،2004) معنا شده است.
زیمل پیرو فلسفه و مکتب جامعه شناسی، خود این تعابیر را بیشتر در قالب بحث در مورد صورت و سبک و تقابل آن با محتوا و زندگی ارائه می کند. او در جائی می گوید که سبک زندگی، تجسم تلاش انسان است برای یافتن ارزش های بنیادی یا به تعبیری فردیت برتر خود در فرهنگ عینی اش و شناساندن آن به دیگران، به عبارت دیگر انسان برای معنای مورد نظر خود(فردیت برتر)، شکل(صورت)های رفتاری را بر می گزیند.زیمل، توان چنین گزینشی را سلیقه و این اشکال بهم مرتبط را سبک زندگی می نامد.(زیمل،1908،314) او در جائی دیگر معتقد است سبک زندگی، عینیت بخشی به ذهنیات در قالب اشکال شناخته شده اجتماعی است. نوعی بیان فردیت برتر و یکتائی در قالبی است که دیگری این یکتائی را درک کنند(زیمل،1990،463) در نتیجه زیمل در عین پذیرش تمایز میان صورت ها(رفتارهای محتمل در چارچوب فرهنگی عینی) و معنا(فردیت برتر)، صورت های برگزیده و نحوه چینش آنها را که همانا سبک باشد در ارتباط با معنا می بیند. اگر بخواهیم با برداشت از عبارات متعدد زیمل، تعریفی را پیشنهاد کنیم این تعریف عبارتند از: سبک زندگی، کل بهم پیوسته صورت هایی است که افراد یک جامعه، مطابق انگیزه های درونی و سلایق خودشان و بواسطه تلاشی که برای ایجاد توازی میان شخصیت ذهنی و زیست محیطی عینی و انسانی شان به انجام می رسانند، برای زندگی خود بر می گزینند. با بررسی آثار وبلن نیز به تعریف صریحی از این اصطلاح نمی توان دست یافت. وبلن در جائی سبک زندگی را الگوی رفتار جمعی می داند. این رفتارها از جنس رسوم و عادات اجتماعی و روش های فکری اند(وبلن،1899) در جائی دیگر، سبک زندگی فرد را تجلی رفتاری مکانیسم روحی، عادات فکری و معرفت او قلمداد می کند.(وبلن105،1919). وبر هم تعریفی دقیق برای سبک زندگی ارائه نمی کند، با استفاده از بیانات او در این خصوص،برداشتهای مختلفی در قالب تعریف ارائه شده است.
دنس رانگ در مقاله ای در مورد اندیشه های وبر می گوید: منظور وبر از سبک زندگی ارزش ها و رسم های مشترکی است که به گروه احساس هویت می بخشد و نه آن طور که در حال حاضر، معمولا این اصطلاح بکار می رود.یعنی به منزله یک روش یا راه زندگی که سبب سازگاری اش با نیازهای روان شناختی افراد، آزادانه انتخاب می شود.(توسلی،62،1373). جیمز مک کی در مورد دیدگاه وبر می گوید: آنچه وبر سبک زندگی می نامد به روش هائی باز می گردد که طبقات و گروههای هم رتبه از نوعی از زندگی پدید می آورند به عبارتی الگوی فرهنگی رفتار و مجموعه ای از باورها.هر یک از طبقات اجتماعی، سبک زندگی خود را پرورش می دهد و جهان بینی متمایزی را به نمایش می گذارد. روشی ازنگاه به زندگی که تجربیات  اجتماعی ویژه  خود و روابطش را با دیگر گروههای اجتماعی بیان می کند.(مک کی،275،1969)بنابراین وبر سبک زندگی را برابر با قشر اجتماعی نمی داند، بلکه معرف آن می شناسد. به بیان دیگر آن را چیزی معرفی می کند که مرزهای نامشخص موقعیت و قشر اجتماعی را تعیین می کند(یوث،5،1996) وبر سبک زندگی را از جنس رفتار می داند که تمایلات، آن را هدایت می کند و فرصت های زندگی، بستر بروز آن را فراهم می کند.(هندری و دیگران،231،1381)
روانشناس آلمانی، آلفرد آدلر همانطور که مطرح شد در مورد سبک زندگی تعابیر متعددی دارد که بر محققان علوم اجتماعی پس از خود تأثیر زیادی گذاشته است. او می گوید سبک زندگی، یعنی کلیت بی همتا و فردی زندگی که همه فرآیندهای عمومی زندگی، ذیل آن قرار دارند(آدلر،191،1956). سبک زندگی طرح و دریافتی اجمالی است از جهان، فرآیند در حال گذار و راه است. راه یکتا و فردی زندگی و دست یابی به هدف؛ خلاقیتی است حاصل از کنار آمدن با محیط و محدودیت های آن(دادستان،1376ومحفوظی ودیگران،1378) سبک زندگی رفتار و منش نیست بلکه امری است که همه رفتارها و تجربیات انسانی را برای واحد هدایت می کند(پیشین،175) و خود بواسطه خوی ها و منش فردی شکل می گیرد(ولمن،1981)
کلاکهون(1985)سبک زندگی را چنین تعریف می کند: مجموعه ها یا الگوهای خود آگاه و دقیقا توسعه یافته ترجیحات فردی در رفتار شخصی مصرف کننده(ای.اس.اس،349)ویلیام لیزر(1964)در یک جا سبک زندگی را طرز مشخص یا متمایز زندگی کردن گروهی از مردم معرفی می کند، نظامی که از تأثیر فرهنگ(ارزشها، منابع، نمادها و قوانین) بر نیروهای زندگی در گروه شکل می گیرد. او با توجه به تمرکزش بر موضوع بازاریابی در جائی دیگر سبک زندگی را الگوی رفتاری گروهی می داند که در خریدهای مصرف کننده انبوه و روش های مصرف انعکاس یافته است(یوث،7،1996) مک کی سبک زندگی را الگویی برآمده از ارزش ها و باورهای مشترک یک گروه یا جامعه می داند که به صورت رفتارهای مشترک ظاهر می شود. اصطلاحی که در موارد متعدد به پاره فرهنگ مترادف است.(مک کی،81،1969) بوردیو سبک را چنین توصیف می کند: سبک و شیوه بیشترین توانائی را برای بیان ویژگی هایی دارد که همه دنیای فعالیت ها را در خود خلاصه کرده است(بوردیو،285،1984)او سبک زندگی را فعالیتهای نظام مندی دانسته که از ذوق و سلیقه فرد ناشی می شوند و بیشتر جنبه عینی و خارجی دارد و در عین حال به صورت نمادین به فرد هویت می بخشند و میان اقشار مختلف اجتماعی تمایز ایجاد می کنند. معنا یا به عبارتی ارزشهای این فعالیتها از موقعیت های آن در نظام تضادها و ارتباط ها اخذ می شود(پیشین،76-173) وی در جائی دیگر می گوید: سبک زندگی دارایی هایی استکه به وسیله آن اشغال کنندگان موقعیت های مختلف خودشان را با قصد تمایز یا بدون قصد آن از دیگران تمایز می بخشند(پیشین،249)
ونزل(1982) در تعریف سبک زندگی می گوید: کلیت الگوهای رفتاری و تمایل هنجاری،...که از طریق فرآیندهای اجتماعی تکامل می یابند(هندری و دیگران،232،1381) جرالد لسلی و دیگران در مورد سبک زندگی می گویند: رفتارهائی که با قشربندی حیثیتی و اعتباری مرتبط اند، سبک زندگی نامیده می شوند.سبک زندگی فقط آنچه یک فرد از آن موارد دارد نیست. بلکه چگونگی نمایش آنها توسط فرد است.سبک زندگی هم الگوهای مصرف را شامل می شود و هم قدرتی که از این ناحیه کسب می شود.سلیقه، آداب، معاشرت و مد به منزله علائم داشتن جا در نردبان اجتماعی شناخته می شود.(لسلی و دیگران،368،1994) آنتونی گیدنز در بحث از سیاست زندگی به سبک زندگی نیز می پردازد: سیاست زندگی، سیاست فرصتهای زندگی نیست. سیاست زندگی، سبک زندگی است. سیاستی است که با منازعات و کشمکش های در باب یک سئوال پیوند دارد: چگونه ما(به نام افراد یا به منزله کلیت جامعه انسانی)باید در دنیای زندگی کنیم که در آن ، آنچه به وسیله طبیعت یا سنت تثبیت شده بود اکنون موضوع تصمیم گیری انسان قرار گرفته است.(گیدنز،231،1996)
تقریبا در همه تعریف ها می توان دو مفهوم وحدت و تمایز را یافت به این معنی که سبک زندگی حاکی از مجموعه عناصری است که کم و بیش بطور نظام مند با هم ارتباط داشته و یک کل را پدید می آورندو همین اتحاد و نظام مندی این کل را از کل های دیگر متمایز می کند. در این تعاریف سبک زندگی الگوی رفتار، دارائی و پایگاه فردی یا گروه در نظر گرفته شده است. برخی از تعاریف با نگاهی تقلیل گرایانه سبک زندگی را تنها الگوی رفتار عینی و اعیان خارجی دانسته( همانند تعاریف زیمل، بوردیو،لسلی، لیزر،مک کی وکلاکهون) و برخی (همانند آدلر)در طرف دیگر طیف واقع شده که آن را شامل رفتار درونی و ذهنیات انسان(معناها) نیز دانسته و سبک زندگی را کم و بیش حاصل خوی ها و منش ها می داند. و در میانه این دو سر طیف بایستی از ویلن و وبر و سپس ونزل و گیدنز یاد کرد، که هم بر عینی بودن و هم ذهنی بودن سبک زندگی تأکید دارند.
سبک زندگی در فردی یا جمعی بودن مطرح می باشد، به این معنا که هم بر الگوی معنایی و رفتاری ای اشاره می کند که یک گروه آن را می شناسد و به آن عمل می کند و هم در مورد الگوی رفتاری فردی سخن می گوید. یعنی الگوئی از رفتار و معنا که حاصل خلاقیت و گزینش فردی است یا الگوی اخذ شده از محیط اجتماعی است. آدلر سبک زندگی را فردی دانسته و به تعداد افراد انسانی سبک زندگی متمایز در نظر می گیرد. پاره ای از تعابیر زیمل و کلاکهون نیز به این دیدگاه تمایل داشته، با اینکه در مصادیقی که در مطالعه سبک زندگی ارائه می کنند، مانند عموم جامعه شناسان در زمره کسانی قرارمی دهد که سبک زندگی را الگوئی جمعی تلقی می کنند. اگر چه آن را در سطوح فردی نیز قابل مطالعه می دانند.
در بسیاری از تعابیر سبک زندگی جنبه نمادین ونوعی بیان محسوب می شود و در برخی کارکرد سبک زندگی خود اصالت داشته و کارکردی غیر نمادین دارا است، آدلر سبک زندگی را راه دستیابی به هدف دانسته است. حال بر فرض نمادین بودن، باید دانست سبک زندگی نماد چه چیزی است؟ زیمل آن را نماد فردیت برتر، وبلن، آن را نماد ساز و کار روحی و عادات فکری، وبر و بسیاری با الهام از وبر این مفهوم را نماد منزلت اجتماعی، بوردیو، گیدنز و جمعی از اندیشمندان متأخر سبک زندگی را نماد هویت فردی و اجتماعی می دانند.
در تعابیر این اندیشمندان تمایز سبک زندگی از سایر مفاهیم مشابه، بنابر گزینشی و خلاقانه بودن عناصر آن است. بنابراین قدرت انتخاب شاکله گزینه های سبک زندگی محسوب می گردد. مبنای این گزینش ذوق و سلیقه یا به تعبیری ترجیحات قراردارد.
با تکیه بر آنچه گفته شد سبک زندگی عبارتند از الگوئی همگرا(کلیت تامی) یا مجموعه منظمی از رفتار های درونی و بیرونی،نظامات و وضع های اجتماعی و دارائی ها که فرد یا گروه بر مبنای تمایلات وترجیحاتش و در تعامل با شرایط محیطی خود ابداع یا انتخاب می کند. یا به اختصار سبک زندگی الگو یا مجموعه نظام مند کنشهای مرجح است.
 

محمود قاسمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">